آنچه باید در ساختن خانه ها بدانیم
مقاومت هر سازه در برابر زلزله به دو عامل اساسي بستگي دارد: يكي نوع ساخت سازه و به كارگيري اصول و قوانين مهندسي در طراحي و اجراي آن و ديگري بزرگي و قدرت زلزله در سالهاي اخير از طريق رسانه هاي گروهي هر چند وقت يك بار خبري در موردروش هاي ابداعي مهندسان سازه براي مقاوم سازي ساختمان ها يا ساخت سازه هاي مقاوم دربرابر زلزله شنيده مي شود؛ شيوه هايي مثل قرار دادن ساختمان روي بلوك هاي لغزشي،حفر كانال هاي بسيار بزرگ در اطراف فونداسيون ها (پي ها)، معلق كردن ساختمان اززنجير(!)، آويزان كردن پاندول هاي بزرگ از سقف و.... نكته قابل تامل در مورد اينراهكارها، تقريبا غير عملي بودن آنها با توجه به وضعيت ساخت وساز در كشوري مثلايران آنهم در مقياس وسيع است. البته نه تنها در ايران بلكه در اكثر كشورها اين كارتا حدود زيادي نشدني است و اگر هم قابليت اجرايي داشته باشند بسيار هزينه بر بوده،براي تمام ساختمان ها قابليت اجرايي ندارند. در كنار اين روش ها، كارهايي مثلاستفاده از جدا سازها، ميرا كننده ها و جذب كننده هاي انرژي (قرار دادن فنرهايپلاستيكي ويژه يك يا چند لايه در پي ساختمان) براي كاهش خسارات و تلفات، عملي تر بهنظر مي رسد.
با توجه به توضيحات فوق، در حال حاضر بهترين راه حل يافتن شيوه هايي براي بهبودروند ساختمان سازي كنوني است. يعني با تغييراتي چند در روش هاي اجرايي و صد البتهبا انجام كارها بر اساس ضوابط و آئين نامه ها از ابتدا تا اتمام كار اجرايي پروژهها، مي توان به نتايج بسيار بهتري دست يافت.
مقاومت هر سازه در برابر زلزله بهدو عامل اساسي بستگي دارد: يكي نوع ساخت سازه و به كارگيري اصول و قوانينمهندسي در طراحي و اجراي آن و ديگري بزرگي و قدرت زلزله.
نوع، كميت و كيفيت مصالح
از اين ديدگاه ساختمان ها به طور كلي به چهار دستهساختمان هاي فولادي، بتني، ساختمان هاي با مصالح بنايي (آجري) و ساختمان هاي چوبيتقسيم مي شوند. با توجه به كاربرد بيشتر و به روز بودن ساخت سازه هاي بتني و فولاديدر عصر حاضر، قوانين موجود در زمينه ساخت اين دو نوع سازه را بيشتر مورد بحث وبررسي قرار مي دهيم. سازه هاي بتني و فولادي اگر براساس اصول مهندسي و ضوابط و آئيننامه هاي اجرايي موجود ساخته شوند، تفاوت آنچناني از نظر مقاومتي با هم ندارند. بايادآوري اين نكته كه، فولاد در برابر حرارت و مواد شيميايي نسبت به بتن مقاومتكمتري دارد (آتش سوزي و ذوب شدن، زنگ زدگي، پوسيدگي و...). در زلزله هر چه اعضايسازه شكل پذيرتر و انعطاف پذيرتر باشند، خسارات مالي و جاني وارده كمتر خواهدبود.براي اين كار بهتر است از فولاد كم كربن، جوش پذير و داراي شكل پذيري بالا استفادهشود. البته صرفا فولادي بودن يك سازه تضميني بر مقاومت آن در برابر زمين لرزه نيست.به عنوان مثال برج 20 طبقه
Pinot Suarez كه يك برج فولادي بود در زلزله سال 1985مكزيكوسيتي، كاملا فرو ريخت. بنابراين مقاومت بالاي سازه هاي فولادي مستلزم اجراياتصالات و جوش ها و ساير مولفه هاي اجرايي آنها، به طور كاملا علمي و فني و بر اساسآئين نامه هاي ملي و بين المللي موجود است.
باد بندها
در ساختمان هاي فولادي، بادبندها بعد از تير و ستون و در موقعزلزله و باد حتي مي توان گفت بيش از آنها داراي اهميتند و عامل بسيار مهمي برايمقاومت در برابر زلزله و بارهاي جانبي ديگرهستند. انواع باد بندهاي هم مركز و خارجاز مركز، به اشكال مختلفvوv معكوس و ضربدري(X) مورد استفاده قرار مي گيرند.بادبندهايX براي مقابله با باد كاربردي ترند تا در برابر زلزله و در برابر بارهايمتناوب از شكل پذيري كمتري برخوردارند، زيرا كه در اين نوع بادبندها در هنگام واردشدن نيروهاي جانبي، همواره يك عضو مورب آن در كشش و ديگري در فشار است و اين باعثشكست آني يا اصطلاحا شكست ترد مي شود . طراحي و اجراي بادبندها بايد با نهايت دقت وبر اساس اصول و قوانين مهندسي خصوصا در مورد محل قرارگيري خود بادبندها، نوع واندازه پروفيل مصرفي، مقدار و نوع و طول جوش ها، نوع درز جوش و... صورت گيرد.
تير و ستون هاي بتني
بتن مسلح بتني است كه در آن براي مقاومت و شكل پذيريبيشتر در قديم از مواد و اليافي طبيعي مثل موي اسب، بز و در عصر حاضر از فولاد(اكثرا ميلگرد يا سيم هاي ضخيم و...) يا از الياف مصنوعي استفاده مي شود. در اجراياين نوع اعضا رعايت نكات زير الزامي است:
بكار بردن ميزان آرماتور در حد موردنياز طبق نقشه نه بيشتر و نه كمتر، فاصله گذاري مناسب بين آرماتورها، عدم استفادهاز ميلگردها و مسلح كننده هاي زنگ زده و آغشته با گرد و خاك يا هر ماده ديگر، برسكشيدن آرماتورها قبل از بتن ريزي و تميز كردن آنها، استفاده از بتن با عيار (مثلابتن با عيار 350 يعني بتني كه در هر متر مكعب آن كه در حدود 4/2 تن وزن دارد ميزانسيمان مصرفي 350 كيلوگرم است) سيمان خواسته شده طبق نقشه اجرايي، رعايت زمانبنديبتن ريزي، استفاده از سيمان با تيپ بندي متناسب با شرايط محيطي محل احداث سازه ونيز متناسب بامقاومت خواسته شده، استفاده از سنگدانه ها (شن و ماسه )با دانه بنديمناسب و درصد اختلاط صحيح و نهايتا استفاده از آب مناسب بتن ريزي. زيرا هر آبي كهاملاح آن از حد طبيعي بيشتر يا كمتر باشد براي بتن ريزي مناسب نيست و بتن ساخته شدهبا آن مقاومت مطلوب را نخواهد داشت. بهترين آب براي ساخت بتن، آب آشاميدني و قابلشرب است.
يك بتن ايده آل
بتن مصالحي است متشكل از سنگدانه (شن وماسه حدودا 70 درصد) ومابقي آب و سيمان است. بتن بعد از 28 روز به حدود 90 درصد از مقاومت نهاييخود
مي رسد و هر آن به مقاومت آن افزوده مي شود تا به مقاومت كامل خودبرسد.
براي دستيابي به يك بتن ايده آل بايد نسبت آب به سيمان مناسب بوده، دانهبندي استاندارد و مقاومت و سختي كافي سنگدانه ها (شن وماسه) و مخلوط كردن آنها بانسبت هاي تعيين شده نيز بايد بر اساس
دستور العمل هاي موجود باشد. استفاده ازنوع سيمان (تيپ 1،۲، ۳، 4،۵، ضد سولفات) متناسب با شرايط محيطي و مقاومت مورد نيازمهمترين عامل در كيفيت بتن است، متراكم كردن كامل و هواگيري بتن در هنگام بتن ريزيبه كمك لرزاندن بتن در مدت زمان معين براي خروج آب و حباب اضافي بتن و جلوگيري ازتخلل (حفره حفره شدن) بتن و در نتيجه كاهش مقاومت آن بعد از گيرش بتن نتيجه اي بينقص را به همراه خواهد داشت.
شكل هندسي نقشه ساختمان
يك سازه مقاوم در برابر زلزله داراي نقشه ساده،متقارن وبدون كشيدگي در سطح(پلان) و ارتفاع (نما و مقاطع عرضي) است؛ چنين سازه ايداراي توزيع مقاومت يكنواخت و پيوسته بوده، در برابر زلزله
مقاوم تر است. هرچهنقشه يك ساختمان ساده تر باشد، باعث قدرت بيشتر مهندسان در درك رفتار لرزه اي سازهاز يك طرف و از جهت ديگركسب اطلاعات بيشتري از رفتار ديناميكي (حركتي) اتصالات آنمي شود. بهترين شكل پلان به صورت مربع يا اشكال منظم هندسي نزديك به آن (مثلامستطيلي) است. نقشه هاي دايره اي هم مناسبند. نقشه هايي كه شماي كلي آنها بصورت(L - صليبي- U - H -T) هستند، نامناسب بوده، محاسبات اين سازه ها كه داراي نقشه هايكشيده هستند، پيچيده تر از ديگر ساختمان هاست ..و حتما باید از درز زلزله استفادهشود
ارتفاع ساختمان
نسبت ارتفاع(h ) به عرض(b) ساختمان نبايد از 4 تجاوز كند.اگر اين نسبت بين 4 تا 6 باشد حالت بحراني داشته، هر چه اين نسبت بيشتر شود احتمالواژگوني و از جا كنده شدن ساختمان وجود دارد. حتي الامكان بايد سعي شود كه تمامطبقات داراي ارتفاع يكسان و يكنواخت بوده و در ساختمان طبقات با ارتفاع غير معمولكوتاه يا بلند نداشته باشيم. پرهيز از داشتن
تراز هاي دو قسمتي در ساختمان وساخت باز شوها در ديافراگم ها (منظور از ديافراگم صفحه اي است فرضي كه نقاط مقاومرا به هم متصل مي كند تا به صورت يكپارچه عمل كرده و در برابر نيروها مقاومت كنند.عمده ترين ديافراگم ها در ساختمان ها سقف طبقات هستند كه باعث عملكرد همزمان و همجهت تير ها و ستون ها و به طور كلي عمل كردن همزمان تمام اجزاي طبقه و نهايتا كلسازه مي شوند) نيز امري ضروري است.
شرايط زمين محل احداث
اگر ناگزير به ساخت در يك زمين با نقشه نامنظم باشيم،با ايجاد درز انقطاع (جدا كننده) با عرض مناسب پلان را به شكل هاي منظم هندسي تقسيممي كنيم تا هم اجرا راحت و اصولي تر باشد و هم از
ضربه زدن ساختمان هاي مجاور بههمديگر در هنگام زلزله جلوگيري شود. دوري از احداث سازه روي سطوح شيب دار يا تپهها، از مواردي است كه مي تواند ما را به ساخت سازه اي مقاوم رهنمون شود. البته ساختوساز در اينگونه مكان ها هم ضوابط خاص خود را دارد ؛ از جمله قرار دادن عناصرمقاوم مركز سختي در پايين شيب.
پي سازي
اجراي فونداسيون ساختمان بايد به طور كاملا فني و دقيق روي زمين بامقاومت كافي و كنترل شده، باخاك كاملا متراكم و داراي دانه بندي و جنس مطلوب باشد،تا احيانا مسئله نشست و لغزش در پي رخ ندهد. به جرات مي توان گفت كه خرابي درفونداسيون ساختمان ها، همواره به سبب گسيختگي خاك زير آن صورت
مي گيرد و واژگونيدر اثر بلندشدن پي بندرت پيش مي آيد.در انتها، شايان ذكر اينكه، اگرچه ممكن استبراي مالكان ،پيمانكاران ، سازندگان و شركت هاي بيمه از نظر هزينه هاي اجرايي،تفاوت چنداني بين فروريختن كامل يا آسيب ديدگي جزئي سازه وجود نداشته باشد كه منجربه عدم كارايي آن شده كه نياز به تخريب كامل و جايگزيني داشته باشد، ولي برايساكنان ساختمان ها اين تفاوت بسيار حياتي و در واقع مرز بين زندگي و مرگاست.
بنابراين، رعايت نكات فوق هر چندكه نتواند مانع آسيب ديدگي جزئي ساختمان هاشود ولي، اگر از تخريب صد در صد آنها جلوگيري كند، در اين صورت بازهم در كارمانموفق بوده ايم و تا حدودي به اهدافمان رسيده ايم.... ولي مسلم بدانيد كه، در پيشگرفتن مسير رعايت قوانين و مقررات و بندهاي آئين نامه هاي اجرايي به يك جا ختم ميشود و آن جايي است كه با ساخت سازه هاي مقاوم در برابر زمين لرزه و ساير نيروهايخارجي و داخلي وارد بر ساختمان ها، تلفات و خسارات جاني و مالي، تا حد بسيار زياديكاهش پيدا خواهد كرد...، اميد آن داريم كه چنين شود.
مراحل ساخت فنداسيون ساختمانهاي اسكلت فلزي :
اجراي فونداسيون ساختمان بايد به طور كاملا فني و دقيق روي زمين با مقاومت كافي و كنترل شده، باخاك كاملا متراكم و داراي دانه بندي و جنس مطلوب باشد، تا احيانا مسئله نشست و لغزش در پي رخ ندهد. به جرات مي توان گفت كه خرابي در فونداسيون ساختمان ها، همواره به سبب گسيختگي خاك زير آن صورت مي گيرد و واژگوني در اثر بلندشدن پي بندرت پيش مي آيد.در انتها، شايان ذكر اينكه، اگرچه ممكن است براي مالكان ،پيمانكاران ، سازندگان و شركت هاي بيمه از نظر هزينه هاي اجرايي، تفاوت چنداني بين فروريختن كامل يا آسيب ديدگي جزئي سازه وجود نداشته باشد كه منجر به عدم كارايي آن شده كه نياز به تخريب كامل و جايگزيني داشته باشد، ولي براي ساكنان ساختمان ها اين تفاوت بسيار حياتي و در واقع مرز بين زندگي و مرگ است. بنابراين، رعايت نكات فوق هر چندكه نتواند مانع آسيب ديدگي جزئي ساختمان ها شود ولي، اگر از تخريب صد در صد آنها جلوگيري كند، در اين صورت بازهم در كارمان موفق بوده ايم و تا حدودي به اهدافمان رسيده ايم.ولي در پيش گرفتن مسير رعايت قوانين و مقررات و بندهاي آئين نامه هاي اجرايي به يك جا ختم مي شود و آن جايي است كه با ساخت سازه هاي مقاوم در برابر زمين لرزه و ساير نيروهاي خارجي و داخلي وارد بر ساختمان ها، تلفات و خسارات جاني و مالي، تا حد بسيار زيادي كاهش پيدا خواهد كرد.
براي اجراي يك پروژه اسكلت فلزي نخست ساخت پي مناسب است كه در كليه پروژه ها تقريبا" يكسان اجرا مي شود ، بايد توجه داشت كه از قبل نقشه فنداسيون را روي زمين پياده كرد وبراي پياده كردن دقيق آن بايستي جزئيات لازم در نقشه مشخص گرديده باشد . از جمله سازه به يك شبكه متشكل از محورهاي عمود بر هم تقسيم شده باشد و موقعيت محورهاي مزبور نسبت به محورها يا نقاط مشخصي نظير محور جاده ، بر زمين بر ساختمان مجاور وغيره تعيين شده باشد. ترسيم مقاطع ونوشتن رقوم زير فنداسيون ، رقوم روي فنداسيون ، ارتفاع قسمت هاي مختلف پي ، مشخصات بتن مگر ، مشخصات بتن ، نوع وقطر وطول كلي كه براي بريدن ميلگردها مورد نياز است بايد در نقشه مشخص باشد . قبل از پياده كردن نقشه روي زمين اگر زمين ناهموار باشد يا داراي گياهان ودرختان باشد بايد نقاط مرتفع ناترازي كه مورد نظر است برداشته شود ومحوطه از كليه گياهان وريشه ها پاك گردد پس از اين مرحله براي پياده كردن نقشه فنداسيون اسكلت فلزي بايستي شمال جغرافيايي نقشه را با جهت شمال جغرافيايي محلي كه قرار است پروژه در آن اجرا شود ، منطبق نمائيم كه به اين كارتوجيه نقشه مي گويند . پس از اين كار ، يكي از محورها را (محورطولي يا عرضي) كه موقعيت آن روي نقشه مشخص است ، بر روي زمين ،حداقل با دوميخ در ابتدا وانتها پياده مي كنيم كه به اين امتداد محور مبنا گفته مي شود . حال ساير محورهاي طولي وعرضي را از روي محور مبنا به وسيله ميخ چوبي يا فلزي روي زمين مشخص مي كنيم . براي خاكبرداري محل فنداسيون ها به ارتفاع خاكبرداري نيازمنديم و در صورتي كه اگر زمين داراي پستي وبلندي جزئي باشد بايد نقطه اي به صورت مبنا در محل كارگاه مشخص شودكه اين نقطه بوسيله بتن وميلگرد در نقطه اي كه دور از آسيب باشد ساخته مي شود .
نكات فني واجرايي مربوط به گودبرداري (خاكبرداري) :
داشتن اطلاعات اوليه از زمين ونوع خاك از قبيل : مقاومت فشاري نوع خاك بويژه از نظر ريزشي بودن ، وضعيت آب زير زميني ، عمق يخبندان وساير ويژگيهاي فيزيكي خاك كه با آزمايش از خاك آن محل مشخص مي شود ، بسيار ضروري است .
در گودبرداري پي هنگام اجراي زيرزمين ممكن است جداره ريزش كند يا اينكه زير پي مجاور خالي شود كه با وسايل مختلفي بايد شمع بندي وحفاظت جداره صورت گيرد . بطوريكه مقاومت كافي در برابر بارهاي وارده داشته باشد .يكي از راه حلهاي جلوگيري از ريزش خاك وپي ساختمان مجاور ، اجراي جزءبه جزء است كه ابتدا محل فنداسيون ستونها اجرا شود و درمرحله بعد ، پس از حفاري تدريجي ، اجزاي ديگر ديوار سازي انجام گيرد .
نكات فني واجرايي مربوط به خاكريزي وزيرسازي فنداسيون :
چاههاي متروكه با شفته مناسب پر مي شوند و در صورت برخورد محل با قنات متروكه ، بايد از پي مركب يا پي تخت استفاده كرد يا روي قنات را با دال بتن محافظ پوشاند .
ـ از خاكهاي نباتي براي خاكريزي نبايد استفاده كرد .ضخامت قشرهاي خاكريز براي انجام تراكم 15 تا 20 سانتي متر است . براي انجام تراكم بايد مقداري آب به خاك اضافه كنيم وبا غلتك هاي مناسب آن را متراكم نماييم . البته خاكريزي وتراكم فقط براي محوطه سازي وكف سازي است وخاكريزي زير فنداسيون مجاز نمي باشد .
ـ در برخي موارد ، براي حفظ رقوم زير بتن مگر ، ناچار به زير سازي فنداسيون هستيم ، اما ممكن است ضخامت زير سازي كم باشد (حدود30 سانتي متر) در اين صورت مي توان با افزايش ضخامت بتن مگر زيرسازي را انجام داد و در صورت زياد بودن ارتفاع زير سازي ، مي توان با حفظ اصول فني لاشه چيني سنگ با ملات ماسه سيمان انجام داد .
نكات فني واجرايي بتن مگر :
بتن با عيار كم سيمان زير فنداسيون كه بتن نظافت ناميده مي شود معمولا" به ضخامت 10 تا 15 سانتي متر واز هر طرف 10 تا 15 سانتي متر بزرگتر از خود فنداسيون ريخته مي شود .
نكات فني واجرايي قالب بندي فنداسيون :
ـ كليه ضوابط فني واجرايي قالب بندي بايد بطور كامل رعايت شده ونيزدر قالب بندي بايد از تخته سالم بدون گره به ضخامت حداقل 5/2 سانتي متر يا ورقه هاي فلزي صاف يا از قالب آجري ( تيغه 11 سانتي متر آجري يا 22 با اندود ماسه سيمان براي جلوگيري از خروج شيره بتن )صورت گيرد . لازم به ذكر است كه براي پي هاي عادي مي توان با قرار دادن ورقه پلاستيكي (نايلون) در جداره خاكبرداري از آن به عنوان قالب استفاده كرد .
نكات فني واجرايي آرماتور بندي وبتن ريزي :
علاوه بر رعايت ضوابط فني واجرايي عمليات آرماتور بندي و بتن ريزي ، فاصله ميلگردها تا سطح آزاد بتن در مورد فنداسيون نبايد از 4 سانتي متر كمتر باشد .
چگونگي اجراء ونصب پيچهاي مهاري (بولت)وصفحه كف ستوني :
الف : صفحه كف ستوني (Baseplate):
ستونهاي يك ساختمان اسكلت فلزي ، نقش انتقال بارهاي وارد شده را به فنداسيون به صورت نيروي فشاري، كششي ، برشي يا لنگر خمشي به عهده دارند .ستون فلزي به علت مقاومت بسيار زياد تنش هاي بزرگي را تحمل مي كند وبتن قابليت تحمل اين تنش ها را ندارد بنابراين صفحه ستون واسطه اي است كه ضمن افزايش سطح تماس ستون با پي ، سبب مي گردد توزيع نيروهاي ستون در حد قابل تحمل براي بتن باشد .
كار اتصال صفحه زير ستوني با بتن به وسيله ميله مهار (Bolt)صورت مي گيرد وبراي ايجاد اتصال ، انتهاي آن را خم مي كنيم ومقدار طول بولت را محاسبه تعيين مي كند .تعداد بولت ها بسته به نوع كار از دو عدد به بالا تغيير مي كند ، حداقل قطر اين ميله هاي مهاري ميلگرد نمره 20 است . در حالي كه صفحه تنها فشار را تحمل مي كند ، بولت نقش عمده اي ندارد وتنها پايه را در محل خود ثابت نگه مي دارد. نكته مهم هنگام نصب ستون بر روي صفحه تقسيم فشار اين است كه حتما" انتهاي ستون سنگ خورده وصاف باشد تا تمام نقاط مقطع ستون بر روي صفحه بيس پليت بنشيند و عمل انتقال نيرو بخوبي انجام پذيرد . از آن جا كه علاوه بر فشار ، لنگر نيز بر صفحه زير ستوني وارد مي شود ، طول بولت بايد به اندازه اي باشد كه كشش وارد شده را تحمل نمايد كه اين امر با محاسبه تعيين خواهد شد .
انواع اتصال ستون به شالوده :
جزئيات اتصال ستون فلزي به شالوده بتني به نيروي موجود در پاي ستون بستگي دارد .در ستون با انتهاي مفصلي فقط نيروي فشاري وبرشي از ستون به شالوده منتقل مي شوند . در صورتيكه بخواهيم لنگر خمشي را نيز به شالوده منتقل نماييم نياز به اتصال گيردار خواهيم داشت .
روش نصب پيچ هاي مهاري :
به طور كلي دو روش براي نصب پيچهاي مهاري وجود دارد :
الف) نصب پيچ هاي مهاري در موقع بتن ريزي شالوده ها : در اين روش ، پيچها را در محلهاي تعيين شده قرار مي دهند وموقعيت آنها را بوسيله مناسبي تثبيت مي كنند .سپس اطرافشان را با بتن مي پوشانند . روشهاي گوناگوني براي تثبيت پيچ هاي مهاري در محل خود وجود دارد كه به اين شرح است :
روش اول :
ابتدا به وسيله صفحه نازك مشابه با ورق كف ستوني كه شابلن يا الگو ناميده مي شود .قسمت فوقاني بولت وقسمت پائين را بوسيله نبشي به يكديگر مي بنديم تا مجموعه اي بدون تغيير شكل به دست آيد ، آنگاه محورهاي طولي وعرضي صفحه الگو را با مداد رنگي مشخص مي كنيم ،سپس بوسيله ريسمان كار يا دوربين تئودوليت با ميخهاي كنترل محور كلي فنداسيون را در جهت هاي طولي وعرضي بدست مي آوريم وبه كمك شخصي باتجربه در موقعيت مناسب آن قرار مي دهيم .سپس بوسيله قطعات آرماتور آن را به ميلگردهاي شبكه آرماتور فنداسيون يا به قطعات ورقي كه در بتن قرار داده اند جوش داده مي شود .به گونه اي كه هنگام بتن ريزي ، صفحه از جاي خود حركتي نداشته باشد .
بايد توجه داشت كه در موقع بتن ريزي ، هوا در زير صفحه شابلن محبوس نشود كه براي اين منظور ، معمولا" سوراخ بزرگي در وسط شابلن تعبيه مي كنند كه وقتي بتن از اطراف زير صفحه را پر مي كند هوا از راه سوراخ خارج گردد وبا بيرون زدن بتن از وسط صفحه از پرشدن كامل زير آن اطمينان حاصل شود .
روش دوم :
صفحه تقسيم فشار پيش از بتن ريزي پي به طور دقيق در محل خود قرار مي گيرد وبوسيله آن بولت ها در جاي خود ثابت مي شوند . پس از بتن ريزي ، صفحه را از جاي خود خارج مي كنند ويا در كارگاه به طور مستقيم به پاي ستون متصل مي نمايند وپس از نصب ستون به همراه صفحه مهره ها را محكم مي بندند . در اين حالت ، هر صفحه اي بايد كاملا" علامت گذاري شود تا هنگام نصب اشتباهي رخ ندهد .
روش سوم :
صفحه را قدري بالاتر از محل اصلي خود نگه مي دارند تا محل ميله هاي مهار به طور دقيق تعيين شود ، سپس ميله مهارها را ثابت مي كنند وعمل بتن ريزي را انجام مي دهند ، در حاليكه صفحه هنوز در جاي خود ثابت است . پس از پايان يافتن بتن ريزي صفحه را در تراز مورد نظر نگه مي دارند اين عمل را مي توان بوسيله مهره هاي فلزي در زير صفحه اي كه ميله مهار ها از درون آنها عبور كرده اند با پيچاندن وتنظيم آنها تا تراز لازم انجام داد .سپس فاصله هاي بين زير صفحه و روي بتن پي با ملات ماسه شسته وسيمان به نسبت يك حجم سيمان به دو حجم ماسه كاملا" پر مي گردد يا از ماسه سيمان نرم استفاده مي گردد .
ب ) نصب پيچ هاي مهاري پس از بتن ريزي شالوده :
در اين روش ، در محل پيچ هاي مهاري بوسيله قالب در داخل بتن فضاي خالي ايجاد مي كنند كه اين قالب (جعبه) ناميده مي شود . ميلگردي را در داخل بتن قرارمي دهند و پس از گرفتن وسخت شدن بتن شالوده ، جعبه را از محل خود خارج وسپس پيچ مهاري را در محل خود درگير با آرماتور قرار مي دهيم وتنظيم مي نماييم واطراف آن را با بتن ريز دانه (با حفظ اصول بتن ريزي)پر مي كنيم .لازم به ذكر است كه جعبه اي كه براي ايجاد فضاي خالي لازم براي نصب پيچ مهاري بكار مي رود بايد چنان طرح ريزي وساخته شده باشد كه به سادگي ودر حد امكان ، بدون ضربه زدن ، شكستن وخرد كردن از داخل بتن خارج شود كه براي اين منظور مي توان از جعبه هايي كه قطعات آنها به صورت كام وزبانه متصل مي شوند يا از جعبه هاي لولايي وساير اقسام جعبه ها استفاده كرد .درمواردي كه از پيچ هاي مهاري با قلاب انتهايي وركاب يا از پيچ هاي مهاري با انتهاي كلنگي استفاده مي شود براي سرعت بخشيدن به كار از جعبه هاي ساخته شده يا ورق هاي فولادي كه در درون بتن باقي مي مانند ، استفاده مي شود بايد توجه داشت كه اين شيوه كار بيشتر براي فنداسيون ماشين آلات صنعتي در كارخانجات كاربرد دارند . در بعضي موارد براي اتصال كف ستون به شالوده ، به جاي پيچ هاي مهاري از ميلگردها يا تسمه هايي استفاده مي كنند كه به ورق كف ستون جوش داده مي شوند كه بدين صورت است كه معمولا"در موقع بتن ريزي ، مجموعه ورق كف ستون ومهارها را در شالوده كار مي گذارند ، پس از گرفتن وسخت شدن بتن ، ستون را روي ورق كف ستون قرار مي دهند وجوشكاري مي كنند هنگام استفاده از اين روش ، اتصال به اين دلايا توصيه نمي شود :
1ـ معمولا"در هنگام بتن ريزي ، حبابهاي هوا در زير ورق كف ستون محبوس مي شوند .
2ـ حتي اگر در مواقع بتن ريزي حبابي در زير ورق نمانده باشد ، به علت افت بتن فاصله اي بين ورق كف ستون وبتن شالوده به وجود مي آيد .بخار آب در اين فاصله تقطير مي شود وخطر زنگ زدن وضعيف شدن كف ستون را پديد مي آورد .
3ـ براساس تجربه مشخص گرديده است كه ميلگرد در محل اتصال به ورق كم وبيش ترد وشكننده مي شود .
4ـ اگر زغال جوش روي نوارهاي جوش باقي بماند ، آب را به خود جذب مي كند ونقطه شروع زنگ زدگي را به وجود مي آورد .
5ـ امكان تنظيم بعدي ورق كف ستون وجود ندارد وجوش كردن ستون ، هنگامي كه در كارگاه فلز كاري انجام مي پذيرد ميسر نيست .
محافظت از كف ستون ها وپيچ هاي مهاري (مهره وحديده) :
كف ستون ها از جمله قطعات ساختماني هستند كه اغلب در معرض شديد رطوبت قرار دارند وبايد به نحو مطلوب محافظت شوند .در ساختمانهاي معمولي وبه طور كلي در ساختمانهايي كه پس از پايان يافتن كار اسكلت فلزي ديگر نيازي به بازديد يا تنظيم كف ستونها نيست ، اطراف كف ستون را با بتن پر مي كنند و درصورتي كه قبل از بتن ريزي سطوح فولادي خوب تميز شده وكل جوش يا زغال جوش برداشته شده باشد ، بتن به فولاد مي چسبد وآن را كاملا" محافظت مي كند . در بعضي ديگر از ساختمانها ، كف ستونها را نيز نظير ساير قطعات به وسيله رنگ محافظت مي كنند . در ساختمانهاي صنعتي كه امكان باز كردن ونصب مجدد آنها وجود دارد ، با مواد قيري مخلوط با ماسه نرم از كف ستونها حفاظت مي شود .همچنين براي تميز ماندن حديدهاي پيچ هاي مهاري و دوري از آسيب ديدگي بايد قبل از بتن ريزي فنداسيون ، قسمت حديدها به وسيله پلاستيك يا گوني يا سيم مناسب بسته شده ، پوشش مناسب صورت گيرد .
نكات كلي در اجراي اسكلت فلزي
درز انبساط :
براي جلوگيري ازخرابيهاي ناشي از انبساط وانقباض ساختمان بر اثر تغيير درجه حرارت محيط خارج يا جلوگيري از انتقال بار ساختمان قديمي مجاور به ساختماني كه جديد احداث مي شود ، همچنين در مواردي كه ساختمان بزرگ است وازچند بلوك متصل به هم تشكيل مي شود ، بايد به كار بردن درز انبساط در محل مناسب پيش بيني شود . حداقل فاصله اي از ساختمان با اجزاي ساختماني كه بايد در آن درز انبساط پيش بيني شود ، به نوع ساختمان ، تعداد طبقات ، مصالح مصرفي و آب وهواي محل بستگي دارد . بنابراين بايد با مطالعه كافي محل اندازه آن را مهندس طراح تعيين كند . در كليه ساختمانهاي فلزي كه طول آنها بيشتر از 50 متر باشد ، بايد در طول ساختمان درزانبساط پيش بيني كرد . اين طول مربوط به ساختمانهاي فلزي وبدون پوشش محافظ است كه نبايد از 50 متر ويا در ساختمانهايي با پوشش محافظ ودر حالات خاص نبايد از 100 متر تجاوز كند . براي پوشاندن وپركردن فواصل درز انبساط از موادي استفاده مي كنند كه قابليت ارتجاعي داشته باشد . بايد دقت شود كه فاصله درز انبساط به هيچ وجه با مصالح بنايي يا ملات پر نگردد . اگر در هنگام استقرار اسكلت فلزي ، ستونهايي كه در مجاورت يك درز انبساط قرار دارند به طور موقت به وسيله قطعات فلزي متصل شده اند ، پس از استقرار بايد اين اتصالات بريده شوند تا ساختمان در محل درز انبساط به كلي از قسمت مجاور خود جدا باشد .
درز انقطاع :
براي جلوگيري از خسارت وكاهش خرابي ناشي از ضربه ساختمانهاي مجاور به يكديگر ، بويژه در زمان وقوع زلزله ، ساختمانهايي كه داراي ارتفاع بيش از 12 متر يا داراي بيش از 4 طبقه هستند ، بايد به وسيله درز انقطاع از ساختمانهاي مجاور جدا شوند . همچنين حداقل عرض درز انقطاع در تراز هر طبقه برابر ارتفاع آن تراز از روي شالوده است . اين فاصله در محلهاي لازم با مصالح كم مقاومت كه در هنگام زلزله در اثر برخورد دو ساختمان به آساني مصالح مزبور خرد مي شوند ، پر كرد .
نحوه اتصال ستون فلزي با آجر كاري :
هنگامي كه آجر كاري با ضخامت 22 سانتي متر بالاتر در مجاور ستون فلزي قرار مي گيرد بايد حداقل يك قطعه اتصال در هر متر ارتفاع ديوار به ستون جوشكاري شود و در داخل ملات قرار گيرد .
ستون وجزئيات اجرايي آن :
ستون عضوي است كه معمولا" به صورت عمودي در ساختمان نصب مي شود وبارهاي كف ناشي از طبقات بوسيله تير وشاهتير به آن منتقل مي گردد وتوسط آن به شالوده وسپس به زمين انتقال مي يابد .
شكل ستون ها : شكل سطح ستونها معمولا" به مقدار و وضعيت بار وارد شده بستگي دارد . براي ساختن ستونهاي فلزي از انواع پروفيل ها و ورق ها استفاده مي شود كه عموما" ستونها از لحاظ شكل ظاهري به دوگروه تقسيم مي شوند :
الف :نيمرخ (پروفيل ) نورد شده شامل انواع تيرآهن ها وقوطي ها : بهترين پروفيل نورد شده براي ستون ، تيرآهن بال پهن يا قوطي هاي مربع شكل است ، زيرا از نظر مقاومت بهتر از مقاطع ديگر عمل مي كند . ضمن اينكه در بيشتر مواقع عمل اتصالات تيرها به راحتي روي آنها انجام مي گيرد .
ب) مقاطع مركب : هرگاه سطح مقطع ومشخصات يك پروفيل به تنهايي براي ايستايي يك ستون كافي نباشد از اتصال چند پروفيل به يكديگر ستون مناسب آن (مقاطع مركب) ساخته مي شود .
علل استفاده از مقاطع مركب در ستونها :
1ـ در صورتي كه سطح مقطع نيمرخ هاي نورد شده تكافوي سطح لازم را براي ستون نكند ، با ساختن مقطع مركب سطح لازم ساخته مي شود .
2ـ نياز اجباري به مقاطع با شكلهاي هندسي خاص از نظر اتصالات ديگر به ستون .
چگونگي ساخت ستون (مقاطع مركب) :
الف ) اتصال دو پروفيل به يكديگر به طريقه دوبله كردن
ب) اتصال دو پروفيل با يك ورق سراسري روي بالها
ج) اتصال دو پروفيل با بستهاي فلزي (تسمه)
شيوه ساخت ستون به طريقه دوبله كردن:
ابتدا دوتيرآهن در كنار يكديگر وبر روي سطح صاف به هم چسبيده گردند سپس دوسر ستون راجوش داده وستون برگردانده مي شود ومانند قبل جوشكاري صورت مي گيرد . آنگاه ستون معكوس ودر قسمت وسط جوشكاري مي شود . همين كار را در سوي ديگر ستون انجام مي دهند وبه ترتيب جوشكاري ادامه مي يابد تا جوش مورد نياز ستون تامين گردد . اين شيوه جوشكاري براي جلوگيري از پيچش ستون در اثر حرارت زياد جوشكاري ممتد مي باشد .در صورتي كه در سرتاسر ستون به جوش نيازي نباشد ، دست كم طول جوشها بايد به اين ترتيب اجرا گردد :
الف) حداكثر فاصله بين طولهاي جوش در طول ستون به صورت غير ممتد از 60 سانتي متر تجاوز نكند .
ب) طول جوش ابتدايي وانتهايي ستون بايد برابر بزرگترين عرض مقطع باشد وبه طور يكسره انجام گيرد .
ج)طول موثر هر قطعه از جوش منقطع نبايد از 4برابر بعد جوش يا 40 ميلي متر كمتر باشد .
د) تماس ميان بدنه دو پروفيل نبايد از يك شكاف 5/1 ميليمتري تجاوز كند اگر اين شكاف از 5/1 ميليمتر بيشتر ، اما از 6 ميلي متر كمتر باشد . ضمنا" بررسي هاي فني نشان دهد كه مساحت كافي براي تماس وجود ندارد در آنصورت اين بادخور بايد با مصالح پركننده مناسب شامل تيغه هاي فولادي با ضخامت ثابت پر شود .
شيوه ساخت ستون با يك ورق سراسري روي بالها :
در مقاطع مركبي كه ورق اتصال بر روي دو نيمرخ متصل مي شود تا مقطع مركب تشكيل بدهد فاصله جوشهاي مقطع (غير ممتد)كه ورق را به نيمرخ ها متصل مي كند ، نبايد از 30 سانتي متر بيشتر شود . اندازه حداكثر فاصله فوق الذكر در مورد فولاد معمولي به صورت 24t در مي آيد . ضخامت ورق=t
ساخت ستون به روش قيد (بست اتصال) :
متداولترين نوع ستون در ايران ستونهاي مركبي است كه دوتير آهن به فاصله معين از يكديگر قرار مي گيرند وقيدهاي افقي يا چپ وراست اين دونيمرخ را به هم متصل مي كند . البته بستهاي چپ وراست كه شكلهاي مثلثي را بوجود مي آورند ، داراي مقاومت بهتري نسبت به قيدهاي موازي مي باشند .در اين مورد اين گونه ستونها ، بويژه ستون با قيد موازي مسائل زير بايستي رعايت كرد :
الف) ابعاد بست افقي ستون كمتر از اين مقادير نباشد :
L: طول وصله حداقل به فاصله مركز تا مركز دو نيمرخ باشد .
b : عرض وصله از 42 درصد طول آن كمتر نباشد.
T: ضخامت وصله از 35/1 طول آن كمتر نباشد .
ب) در اطراف كليه وصله ها ودر سطح تماس با بال نيمرخها عمل جوشكاري انجام گيرد .
ج) فاصله قيدها وابعاد آن بر اساس محاسبات فني تعيين مي شود .
د) در قسمت انتهايي ستون بايد حتما" از ورق با طول حداقل برابر عرض ستون استفاده كرد تا علاوه بر تقويت پايه ، محل مناسبي براي اتصال با بندهاي فلزي به ستون به وجود آيد .
هـ) در محل اتصال تير يا پل به ستون لازم است قبلا" ورق تقويتي به ابعاد كافي روي بالهاي ستون جوش شده باشد .
ستونها با مقاطع دايره اي :
معمولا" مقاطع دايره اي ( لوله اي) از قطر 2 تا 12 اينچ براي ستونها مورد استفاده قرار مي گيرند .مقطع لوله در مواقعي كه وسيله اتصال جوش باشد، آسانتر به كار مي رود . كاربرد لوله بيشتر در پايه هاي بعضي منابع هوايي ، دكلهاي مختلف وخرپاسازيهاي سبك است .اين مقطع ها بطور كلي مقاومترند ، براي اينكه ممان اينرسي آنها در تمام جهات يكسان است .باتغيير ضخامت مقاطع لوله اي مي توان اينرسي هاي مختلف را بدست آورد .
روش نصب نبشي بر روي كف ستونها (بيس پليت) براي استقرار ستون :
هنگام محاسبه ابعاد كف ستونها بايد حداقل فاصله ميله مهاري از لبه كف ستون ومحل جاگذاري نبشي با ضخامت جوش لازم براي نگه داشتن ستون ، همچنين ضخامت پليت انتهايي ستون وابعاد ستون را با دقت بررسي كرد سپس با توجه به موارد يادشده ، به نصب نبشي واستقرار ستون به اين صورت اقدام نمود .بر روي بيس پليت ها محل كف ستون ومحل آكس را كنترل مي كنيم سپس نبشي هاي اتصال را به صورت عمود برهم بر روي بيس پليت جوش داده ، آنگاه ستون را مستقر واقدام به نصب ديگر نبشي هاي لازم كرده وآنها را به بيس پليت جوش مي دهيم . از مزاياي عمود برهم بودن دو نبشي روي بيس پليت علاوه بر سرعت عمل واستقرار بهتر به علت تماس مستقيم ستون به بال نبشي ، اتصال جوشكاري به گونه اي درست تر واصولي صورت مي گيرد . روشن است كه قبل از جوشكاري بايد ستونها را هم محور وقائم نموده وعمود بودن در دوجهت كنترل گردد .پس از نصب ستونها با توجه به ارتفاع ستون وآزاد بودن سر ستون ممكن است تا زمان نصب پلها ستونها در اثر شدت باد و وزن خود حركتهايي داشته باشند كه احتمالا" تاثير نامطلوب وايجاد ضعف در جوشكاري واتصالات كف ستونها خواهد داشت به اين دليل بايد پس از نصب ، فورا" به مهاربندي موقت ستونها به وسيله ميلگرد يا نبشي به صورت ضربدري اقدام كرد .
طويل كردن ستونها :
سازه هاي فلزي را اغلب در چندين طبقه احداث مي كنند ، طول پروفيلها براي ساخت ستون محدود است . با در نظر گرفتن بار وارده ودهانه بين ستونها ونحوه قرار گرفتن ستونهاي كناري ، مقاطع مختلفي براي ساخت ستونها بدست مي آيد . ممكن است در هر طبقه ، ابعاد مقطع ستون با طبقه ديگر تفاوت داشته باشد ، بنابراين بايد اتصال مقاطع با ابعاد مختلف براي طويل كردن با دقت زيادي انجام شود . محل مناسب براي وصله ستونها به هنگام طويل كردن آنها حداقل در ارتفاع 45 تا 60 سانتيمتر بالاتر از كف هر طبقه يا 6/1 ارتفاع طبقه مي باشد .اين ارتفاع اندازه حداقلي است كه از نظر دسترسي به محل اجراي جوش ونصب اتصالات مورد نياز براي ادامه ستون يا اتصال بادبندي لازم است .
نحوه طويل كردن ستونها :
ابتدا سطح تماس دوستون را بخوبي گونيا مي كنند وبا سنگ زدن صاف مي نمايند تا كاملا" در تماس با يكديگر يا صفحه وصله قرار گيرد . درصورتي كه پروفيل دوستون يكسان نباشد ، بايد اختلاف نمره دوستون را با گذاردن صفحات لقمه (هم سو كننده) بر ستون فوقاني را پر نمود . سپس صفحه وصله را نصب كرد وجوش لازم را انجام داد . اگر ابعاد مقطع دو نيمرخ كه به يكديگر متصل مي شوند، تفاوت زياد داشته باشد ، بطوري كه قسمت بزرگي از سطح آن دو در تماس با يكديگر قرار نگيرد ، در اين صورت بايد يك صفحه تقسيم فشار افقي بين دونيمرخ به كار برد . اين صفحه معمولا" بايد ضخيم انتخاب شود تا بتواند بدون تغيير شكل زياد ، عمل تقسيم فشار را انجام دهد .كليه ابعاد وضخامت صفحه ومقدار جوش لازم را بايد طبق محاسبه وبر اساس نقشه هاي اجرايي انجام داد .
انواع اتصال ستون به فنداسيون در قاب سوله :
اتصالات در سيستم قابها با اينرسي غيريكنواخت ، با اتصالات ستونهاي معمولي اسكلت فلزي متفاوت است . اتصالات در تكيه گاه ستونها در قابها با اينرسي غيريكنواخت به شكل متحرك بسيار خفيف وبه شكل تكيه گاههاي (خطي مفصلي يا ريلي ، نقطه اي يا كفشكي وپيچي يا مفصلي ساده) انجام مي گيرد .
1ـ اتصال خطي مفصلي يا ريلي :
به اين ترتيب كه ستون بر صفحه شياردارمتصل مي شود .در زير اين صفحه ، صفحه بيس پليت كه درناحيه وسط آن فولادي قوي به شكل برجسته كه در شيار صفحه بالايي واقع مي شود قرار مي گيرد وبه اين صورت ستون به شكل ريلي داراي حركت خواهد بود .
2ـ اتصال نقطه اي يا كفشكي :
در اين حالت نيز ستون به صفحه فولادي قوي جوش مي شود ودر وسط صفحه تورفتگي به شكل مقعر جوش مي گردد . درمقابل تورفتگي مقعر، برجستگي (محدب) كاملا" به اندازه تو رفتگي ، برصفحه بيس پليت قرار دارد .تو رفتگي مقعر در بالا وبرآمدگي محدب در پايين قراردارد تا سبب جمع شدن آب در زير ستون نگردد .
3ـ اتصال پيچي يا مفصلي ساده :
ابتدا پاي ستون به صفحه بيس پليت جوش مي شود وبولت گذاري در اين نوع اتصال تنها از دو عدد بولت يا مهره و واشر فنري صورت مي گيرد .بديهي است بولتها تنها در جهت محور yقرار مي گيرند تا اتصال مفصلي حاصل شود . نمونه ديگر از اتصال ساده در پاي ستون به وسيله نبشي وبولت كه به اين نبشي ها تنها به جان ستون جوش مي شوند .
انواع اتصال در گوشه:
1ـ از End plate درمورداتصال استفاده مي شود .
محاسن آن :
الف ) بي نيازي ازتقويت قطري جان ب)نشيمن مناسب تير درموقع نصب.
معايب آن :
الف) نياز به ورقهاي نسبتا" ضخيم درEnd plate قطري .
2ـ ورق كششي ممان مقاوم را ايجاد مي كند .
محاسن آن :
الف ) استفاده از ورق نسبتا" نازك كششي ب) بازوي نسبتا" بلند براي ايجادممان مداوم .
معايب آن :
الف) معمولا" به تقويت قطري جان نيازي نيست. ب) براي نشيمن تير بايد قطعه اي به ستون جوش شوند .
3ـ اتصال معروف به اتصال ساعتي :
از جمله محاسن آن راحتي سوراخكاري ، راحتي حمل ونصب بي نيازي آن به ورق تقويتي قطري جان .
معايب آن : برش ايجاد شده در بال وتغييرات ناگهاني ضخامت بال در گوشه ها .
شاهتيرها (پلها) :
شاهتيرها عضوهاي فلزي افقي هستند كه با اتصالات لازم به ستونها متصل مي شوند وبه وسيله آنها بار طبقات به ستونها انتقال مي يابد . شاهتيرهاي فلزي ممكن است به صورتهاي زير بكار روند :
الف) تير آهن معمولي به صورت تك يا دوبله
ب) تيرآهن بال پهن
ج) تيرآهن معمولي با ورق تقويتي روي بالها ويا بال وجان
د) پلهاي لانه زنبوري از تيرآهن معمولي يا تيرهاي بال پهن
هـ ) تير ورق (گير دار) تركيب تيرآهن معمولي با ورق يا تيرآهن بال پهن با ورق ويا از تركيب ورق ها درست مي شود . تير ورق همانطور كه از اسم آن پيداست توسط ورق ساخته مي شود واز پروفيل هاي معمولي در ساخت آن استفاده مي شود.
و) خرپاها
ساخت پلها وشاهتيرها :
هرگاه در شاهتيرهاي فلزي به جاي تير تكي از تيرهاي دوبله استفاده شود ، بايد دوتير در محل بالها به يكديگر به گونه اي مطلوب اتصال داشته باشند چنانچه پلها (شاهتيرها) براي لنگرخمشي موجود كفاف ندهد ، آنها را با اضافه بودن تسمه يا ورق تقويت مي نمايند .درمورد ورق تقويتي در تيرهاي معمولي بايد نكات زير را رعايت كرد :
1ـ حداكثر ضخامت ورق تقويتي 8/0 ضخامت بال تير باشد .
2ـ ورقهاي تقويتي به طور كامل با بالها تماس واتصال داشته باشد .
3ـ ضخامت جوش 75/0 ضخامت ورق باشد .
4ـ ورق تقويتي از هر دو طرف در قسمت عرض نيز جوش شود.
5ـ جوشكاري به شيوه صحيح انجام گيرد.
6ـ ابعاد ورق طبق محاسبات تعيين شده باشد .
اتصال چند پل در يك محل به ستون :
مواقعي كه باتوجه به پوشش سقف اقدام به نصب پل در دوجهت عمود بر هم در محل ستون مي شود ، يك پل به بالهاي ستون وپل ديگر به جان ستون متصل خواهد شد . در نتيجه ، ستون از دوجهت تحت تاثير بار قرار خواهد گرفت كه بايد با توجه به بار وارد شده ودهانه پل ، همچنين تعيين نوع گيرداري پلها در محل ستون اقدامات لازم براي اتصال صحيح ومطلوب به عمل آيد . اگر برخورد پل در خارج ستون باشد ، بايد آن ناحيه را از نظر نيروي خارج از مركز ، همچنين نحوه اتصالات صحيح واصولي به ستون به دقت بررسي وكنترل كرد .
ـ روش نصب پلها در طبقات :
محل نصب پلها در اسكلت فلزي بسيارمهم است ، زيرا پلها تحمل كننده بار سقف از طريق تيرها هستند . با توجه به مقدار بار وارد شده ودهانه ، ارتفاع آنها مشخص مي شود ومعمولا" از ضخامت سقف وارتفاع تيرها بيشتر است .بنابراين با توجه به نقشه هاي معماري وتقسيم فضاها ، پلها بايد درجايي طراحي ونصب شوند كه به علت ارتفاع زياد ايجاد اشكال دركف نكنند وسعي شود به صورت آويز در سقف مشخص نباشد . به اين دليل ، معمولا" پلها در زير ديوارهاي جداكننده بين فضاها نصب مي شوند كه علاوه بر بار وارد شده بايد وزن ديوارهاي جداكننده بر روي آنها در محاسبه منظور شود.
ـ روشهاي اتصال پل به پل :
اتصال دو پل كه داراي يك ارتفاع هستند به روش زبانه كردن آنها انجام مي گيرد كه اين روش از نظر اتصالات بهتر است . در صورت امكان پل با دهانه بزرگتر در داخل پل با دهانه كوچكتر زبانه مي شود . نصب ورق اتصال درجان وروي بال پل كوچكتر براي برش ضروري است . در اين حالت ، به علت كوتاه بودن دهانه ، لنگر خمشي كمتري ايجاد شده در نتيجه ، نمره يا سطح مقطع پلها كاهش مي يابد .
ـ عمل زبانه كردن در تيرها وپلها :
در اسكلت فلزي محل برخورد يا تقاطع قطعات از نظر رفتاري نسبت به يكديگر وعكس العمل قطعه باربر در محل اتصال (تقاطع) حائز اهميت است ، زيرا بايد به محل برخورد توجه كرد كه دركدام يك ازنواحي كه تحت تاثير كشش ، فشار وبرش واقع مي گردد نحوه اتصال درست ومطلوب را انتخاب وعمل كنيم كه ضعف در قطعه باربر ايجاد نشود .
تيرها
تيرهاي لانه زنبوري :
دليل نامگذاري تيرهاي لانه زنبوري ، شكل گيري اين تيرها پس از عمليات (بريدن ودوباره جوش دادن ) وتكميل پروفيل است . اين تيرها در طول خود داراي حفره هاي توخالي (درجان)هستندكه به لانه زنبوري شبيه است به همين سبب به اين گونه تيرها ((تير لانه زنبوري)) مي گويند .
هدف از ساختن تيرهاي لانه زنبوري :
هدف اين است كه تير بتواند ممان خمشي را با خيز نسبتا" كم ، همچنين وزن كمتر در مقايسه با تير نورد شده مشابه تحمل كند . براي مثال با رجوع به جدول تيرآهن ارتفاع پروفيل IPE 18 را كه 18 سانتي متر ارتفاع دارد ، مي توان تا 27 سانتي متر افزايش داد.
محاسن ومعايب تير لانه زنبوري :
با تبديل تيرآهن معمولي به تير لانه زنبوري :
1ـ مدول مقطع وممان اينرسي مقطع تير افزايش مي يابد.
2ـ مقاومت خمشي تير نيز افزوده مي گردد . در نتيجه ، تيري حاصل مي شود با ارتفاع بيشتر ، قويتر وهم وزن تير اصلي .
3ـ با كم شدن وزن مصالح وسبك بودن تير ، از نظر اقتصادي مقرون به صرفه تر خواهد بود .
4ـاز فضاهاي ايجاد شده (حفره ها)در جان تير مي توان لوله هاي تاسيساتي وبرق را عبور داد .
در ساختن تير لانه زنبوري كه منجر به افزايش ارتفاع تير مي شود ، بايد استاندارد كاملا" رعايت گردد . در غير اينصورت ، خطر خراب شدن تير زير بار وارد شده حتمي است .
از جمله معايب تير لانه زنبوري ، وجود حفره هاي آن است كه نمي تواند تنش هاي برشي را در محل تكيه گاه پل به ستون يا اتصال تيرآهن تودلي (تيرفرعي) به پل لانه زنبوري تحمل كند . بنابراين ، براي رفع اين عيب ، اقدام به پركردن بعضي حفره ها با ورق فلزي وجوش مي كنند تا اتصال بعدي پل به ستون يا تير فرعي به پل به درستي انجام شود .
تير لانه زنبوري در ساختمان اسكلت فلزي مي تواند بصورت پل فقط در يك دهانه يا بصورت پل ممتد به كار رود .براي ساختن تير لانه زنبوري دو شيوه موجود است :
الف )شيوه برش پانير
ب) شيوه برش لتيسكا
روشهاي مختلف برش تيرآهن :
1ـ برش به روش كوپال : با استفاده از دستگاه قطع كن سنگين كه به گيوتين مخصوص مجهز است ، تيرآهن به شكل سرد در امتدادخط منكسر قطع مي شود .
2ـ برش به روش برنول : برش دراين حالت به صورت گرم انجام مي گيرد .به اين صورت كه كارگرماهربرش را با شعله بنفش رنگ قوي حاصل از گاز استيلن واكسيژن ، بوسيله لوله برنول انجام مي دهد .
بريدن تيرهاي سبك بوسيله ماشينهاي برش اكسيژن شابلن دار نسبتا" ساده است . در ايران تيرهاي لانه زنبوري را بيشتر با دست تهيه مي كنند .
پلهاي مركب :
در بارهاي سنگين واحتمالا" دهانه زياد كه پروفيل استاندارد در بازار كافي يا اقتصادي نباشد ، همچنين مقطع تير لانه زنبوري كه با تسمه يا ورق تقويت شده است ، براي بار وارد شده ودهانه خمش كافي نباشد ، از تيرهاي مركب استفاده مي شود.تير مركب در چندين حالت اجرا مي گردد :
1ـ تير مركبي كه از بريدن پروفيلهاي معمولي ايراني IPE از وسط جان تير واتصال صفحه و ورق مناسب به دوقسمت بريده شده ساخته مي شود . اين روش براي پروفيلهاي نمره 20 به بالا اقتصادي خواهد بود .
2ـ تير مركبي كه از سه صفحه (قطعات تقويتي ) تشكيل مي گردد.
در اين حالت ، در پروفيلهاي معمولي از فولاد جان تير نسبت به فولاد بالها براي مقابله با خمش چندان استفاده نمي شود ، بلكه سعي مي گردد حتي الامكان جان تير را نازكتر وارتفاع آن را زياد كنند.
- تير پوشش :
نوع سقف پوشش سقف در طبقات اسكلت فلزي با توجه به كاربرد ساختمان تعيين مي شود كه معمولا" سقف هاي بتن آرمه يا طاق ضربي مورد استفاده قرار مي گيرند .معمولا" تيرآهن پوشش از پروفيل هاي IPE وinpاستفاده مي شود . فاصله تيرها بين 65/. تا 1/1 متر وطول را حداكثر تا 5 متر در نظر مي گيرند . البته خيز بايد مورد توجه باشد .
- زبانه كردن تيرهاي پوشش :
تيرهاي فلزي پوشش بايد به شيوه اي مطلوب به همديگر يا به پلها اتصال يابند بهترين حالت ، شيوه زبانه كردن با توجه به محل وناحيه برخورد تيرآهن به تيرآهن ديگر است كه بايد از روش ايجاد زبانه استفاده كرده ، اتصال را انجام داد .
ـ اتصال تير پوشش به پل به وسيله نبشي :
معمولا" در اتصال تير پوشش به پل از حالت جوش ونبشي استفاده مي شود . هرچه بتوانيم محل اتصال را تا حدودي گيردار بوجود آوريم ، لرزش در تير پوشش كمتر خواهد بود .مساله خيز به نحو مطلوبتري حل خواهد شد . البته اگر طبق محاسبات نحوه اتصال نيم گيردار انجام دهيم ، در مصرف پروفيل صرفه جويي خواهد شد .
ـ مهار كردن تيرهاي پوشش :
تيرهاي پوشش را علاوه بر اتصال درست به تكيه گاه بايستي از نظر حركات جانبي وپيچش ، كمانش قطري ، لهيدگي مورد كنترل قرار داد وآنها را مهار كرد . در اسكلت فلزي معمولا"تيرهاي پوشش را با گذاردن ميلگردها بصورت ضربدري وجوش به بال تيرآهن واتصال به قسمت هاي پوشش تكيه گاه اسكلت را مهاركرده وبادبند افقي تشكيل مي شود . در دهانه كناري از ميلگرد هاي افقي كه مانع رانش دهانه ابتدايي وانتهايي مي شود ، استفاده مي كنند .
ـ لقمه ها وپركننده ها :
طبقآيين نامه سازه هاي جوشي ، پركننده (لقمه) با ضخامت 6 ميلي متر ويا بيشتر بايد به اندازه كافي از لبه هاي ورق وصله بيرون باشد تا به قطعه اي كه به آن نصب مي شود ، به حد كافي جوش داده شود .به طوري كه بتواند نيروي ورق وصله را كه به ورق پر كننده وارد مي شود ، منتقل نمايد . لبه هاي پركننده هايي كه ضخامت آنها از 6ميلي متر كمتر است .بايد با لبه هاي ورق وصله هم باد باشند . در اين حالت اندازه جوش بايد مساوي مجموع اندازه جوش لازم براي حمل نيروي وصله به اضافه ضخامت ورق پركننده در نظر گرفته شود .
ـ هدف از طويل كردن پلها وتيرهاي پوشش :
در پوشش سقف يا در پلها به دلايلي مجبور به طويل كردن آنها هستيم كه چند مورد از آنها عبارتند از :
1ـ طول استانداردپروفيل يا تيرآهن كه ممكن است براي اجرا كافي نباشد .
2ـ به علت تغيير اندازه تيرآهن يا پروفيل وجود وصله الزامي مي شود .
3ـ به علت كاهش ضايعات تيرآهن ممكن است مجبور به وصله كارگاهي باشيم .
روش اجراي طويل كردن تيرها :
ابتدا درمحل مناسب دوتيرآهن در امتداد يكديگر قرار داده مي شوند .براي جوشكاري كامل بين دو تيرآهن در هريك از پروفيلها درز با پخ مناسب ايجاد مي شود .سپس به جوشكاري با نفوذ لازم اقدام مي گردد . آنگاه سطح جوش را سنگ مي زنند وبلافاصله با پليت درز را مي پوشانند واطراف آن را جوش كامل مي دهند . اندازه وصله اتصال وطول جوش لازم بايد محاسبه شود .بهترين محل مناسب ورق براي طويل كردن ناحيه نقطه عطف لنگر خمشي وتلاش برشي است وبايد از اتصال ورق در ناحيه برش (نزديك تكيه گاه)ولنگر ماكزيمم (وسط دهانه)پرهيز كرد .در صورت اجبار ، بايد علاوه بر جان تيرآهن (پروفيل) بالها رابه نحو مطلوب با ورق اتصال جوشكاري كرد .
سينه بندها:
از سينه بندها براي كم كردن طول آزاد قطعات تحت فشار وخمش استفاده مي شود .نبايد تنها مساله كمانش قسمت فشاري مقطع مورد توجه قرار گيرد ، بلكه بايد مساله پيچش نيز بررسي شود . نيرويي كه اين سينه بندها متحمل مي شوند ، تقريبا" 2 درصد نيروي فشاري موجود در قطعه اصلي است روش اتصال رايج بين سينه بندها ومقطع اصلي به دوصورت اتصال برشي واتصال مكانيكي است .
بادبندها :
در ساختمان هاي فولادي، بادبندها بعد از تير و ستون و در موقع زلزله و باد حتي مي توان گفت بيش از آنها داراي اهميتند و عامل بسيار مهمي براي مقاومت در برابر زلزله و بارهاي جانبي ديگرهستند. انواع باد بندهاي هم مركز و خارج از مركز، به اشكال مختلف vو vمعكوس و ضربدري (X) مورد استفاده قرار مي گيرند. بادبندهاي Xبراي مقابله با باد كاربردي ترند تا در برابر زلزله و در برابر بارهاي متناوب از شكل پذيري كمتري برخوردارند، زيرا كه در اين نوع بادبندها در هنگام وارد شدن نيروهاي جانبي، همواره يك عضو مورب آن در كشش و ديگري در فشار است و اين باعث شكست آني يا اصطلاحا شكست ترد مي شود . طراحي و اجراي بادبندها بايد با نهايت دقت و بر اساس اصول و قوانين مهندسي خصوصا در مورد محل قرارگيري خود بادبندها، نوع و اندازه پروفيل مصرفي، مقدار و نوع و طول جوش ها، نوع درز جوش و... صورت گيرد.
در ساختمانهاي بلند اسكلت فلزي مركب از تير وستون استحكام ومقاومت آنها در مقابل نيروهاي جانبي (باد، زلزله) بستگي به درجه گيرداري اتصالات تير وستونشان دارد .
شيوه نصب بادبندها :
اتصال بادبندها در گوشه ها به قاب فلزي ، با يك صفحه (ورق فلزي) انجام مي گيرد .ساخت ونصب به اينگونه است كه با پروفيلهاي مورد نظر چپ وراستها را بر روي سطح صاف نظيركف كارگاه يا زمين معمولا" به وسيله ورق فلزي مربع مستطيل كه در ناحيه وسط جوش مي شود ، اجرامي كنند .چپ وراستها به وسيله بالابر يا جرثتقيل يا كشيدن طناب در محل اتصال قرار مي گيرند ،سر پروفيلهاي چپ وراست در محل خود ، در روي ورق فلزي كه به ستون وپل وصل است ، جوش مي گردد .در بعضي موارد ، اتصالات چپ وراست به وسيله ميلگرد و در محل اتصال به صورت مفصلي (خارمغزي) متصل مي گردد . اين نوع اتصالات معمولا" در ساختمانهاي قابي فلزي يك طبقه ومنابع هوايي فلزي به كار مي رود .
چگونگي اتصال كنسولهاي غير ممتد :
در سيستم اسكلت فلزي ، پيش آمدگي (كنسول) كه در اصطلاح ((بالكن)) ناميده مي شود ، به دوشيوه اجرا مي گردد :يكي پيش آمدگي ممتد كه پلها از ستون عبور مي كنند (به صورت تك يا دوبله) وكنسول لازم بدست مي آيد . ديگر اينكه كنسول به صورت غيرممتد باشد ، اتصالات بايد نسبت به طول كنسول ومقدار بار وارده طراحي شود ونحوه گيرداري آن به ستون مد نظر باشد .چون كنسول در محل تكيه گاه ممان منفي دارد وبايد آن را با گذاشتن ورق مطابق اتصالات صلب ، همچنين در صورت لزوم اضافه كردن لچكي به ورق بالا اتصال صحيح به ستون اجرا شود . كليه ابعاد واندازه اتصالات وتقويت كننده ها بايد طبق محاسبه صورت گيرد .
چگونگي اتصال كنسول با دستك :
در مواقعي كه طول كنسول از حد معين تجاوز مي كند يا مقدار بار وارد شده به قدري است كه اتصال نبشي ها با ورق اتصال جوابگوي مقاومت نمي باشد مي توان از دستكهاي تحت زاويه 45 درجه استفاده كرد .باتوجه به نقشه معماري مي توان اين دستك را در پايين يا بالا در نظر گرفت واتصال صحيح واصولي را انجام داد .اندازه وابعاد دستك را طبق محاسبه بايد بدست آورد .
وسايل نصب :
ابزار و وسايل وماشين آلاتي كه در نصب سازه هاي فولادي بكار مي روند ، بسته به نوع واندازه سازه مي توانند انواع مختلف داشته باشند . از طرف ديگر اغلب اين وسايل طبق استانداردهاي سازندگان مختلف توليد مي شوند كه از بين آنها انواع مخصوصي به اندازه وطرحهاي لازم را مصرف كنندگان انتخاب مي كنند .براي اتصال دوقطعه فلزي از وسايل اتصال استفاده مي نمايند .ميله اهرم ، اسباب كشش ، تخماق براي چفت كردن ورسانيدن قطعه به وضعيت مورد دلخواه آن براي اتصال به كار مي روند . از پين وآچار كج براي همسو كردن سوراخهاي قطعات استفاده مي شود . از انواع حلقه هاي طناب هاي فلزي (قلابدار) نيز استفاده مي شود .
۲۲۳ نکته اجرایی ساختمان
1. براي اندازه گيري عمليات خاكي در متره و برآورد از واحد متر مكعب استفاده مي شود.
2. آجر خطائي ، آجري است كه در اندازهاي 5×25×25 سانتيمتر در ساختمانهاي قديمي براي فرش كف حياط و غيره بكار مي رفت.
3. چنانچه لازم باشد در امتداد ديواري با ارتفاع زياد كه در حال ساختن آن هستيم بعدا ديوار ديگري ساخته شود بايد لاريز انجام دهيم.
4. هرگاه ابتدا و انتهاي يك ديوار در طول ديوار ديگري بهم متصل شود ، به آن ديوار در تلاقي گفته مي شود.
5. در ساختمانهاي مسكوني (بدون زيرزمين)روي پي را معمولا بين 30 تا 50 سانتي متر از سطح زمين بالاتر مي سازند كه نام اين ديوار كرسي چيني است.
6. قوس دسته سبدي داراي زيبايي خاصي بوده و در كارهاي معماري سنتي استفاده مي شود.
7. حداقل ارتفاع سرگير در پله 2 متر مي باشد.
8. ويژگيهاي سقف چوبي :الف)قبلا عمل كلافكشي روي ديوار انجام مي گيرد ب)عمل تراز كردن سقف در كلاف گذاري انجام مي شود ج)فاصله دو تير از 50 سانتيمتر تجاوز نمي كند د)تيرها حتي الامكان هم قطر هستند.
9. گچ بلانشه كندگير بوده ولي داراي مقاومت زياد مانند سيمان سفيد است.
10. به سيمان سفيد رنگ معدني اكسيد كرم اضافه مي كنند تا سيمان سبز به دست آيد.
11. سنگ جگري رنگ كه سخت ، مقاوم و داراي رگه هاي سفيد و در سنندج و خرم آباد فراوان است.
12. دستگاه كمپكتور ، دستگاهي است كه فقط سطوح را ويبره مي كند ، زير كار را آماده و سطح را زير سازي مي كند.
13. عمل نصب صفحات فلزي (بيس پليتها) در زمان 48 ساعت بعد از بتن ريزي صورت مي گيرد.
14. زماني كه خاك (زمين) بسيار نرم بوده و مقاومت آن كمتر از يك كيلوگرم بر سانتيمتر مربع باشد از فونداسيون پي صفحه اي استفاده مي گردد.
15. قطر دايره بتون خميري ، بر روي صفحه مخصوص آزمايش آب بتون ، حدود 30 تا 35 سانتيمتر مي باشد.
16. حدود درجه حرارت ذوب شدن خاك آجر نسوز 1600 درجه مي باشد.
17. نام آجري كه از ضخامت نصف شده باشد ، آجر نيم لايي ناميده مي شود.
18. نام ديوارهاي جداكننده و تقسيم پارتيشن نام دارد.
19. عمل برداشتن خاك كف اطاق و ريختن و كوبيدن سنگ شكسته بجاي آن را بلوكاژ مي گويند.
20. زمين غير قابل تراكم هوموسي ناميده مي شود.
21. عمق پي هاي خارجي يك ساختمان در مناطق باران خيز حداقل 50 سانتيمتر است.
22. نام فضاي موجود بين دو رديف پله چشم ناميده مي شود.
23. در سقف هاي چوبي حداكثر فاصله دو تير 50 سانتيمتر است.
24. سيمان نوع اول براي ديوارها و فونداسيونهاي معمولي استفاده ميگردد.
25. اكسيد آهن را براي تهيه سيمان قرمز رنگ ، با كلينگر سيمان سفيد آسياب مي كنند.
26. نام ديگر لوله هاي سياه بدون درز مانسمان نام دارد.
27. سريعترين و عملي ترين وسيله اجراي اتصالات ساختمان ،پلها و نظاير جوش مي باشد.
28. حاقل درجه حرارت براي بتن ريزي 10 درجه مي باشد.
29. ضخامت اندود سقف با ملات گچ و خاك بايد بين 1 تا 2 سانتيمتر باشد.
30. اندود زير قيروگوني ، ماسه سيمان است.
31. چنانچه گودبرداري از سطح زمين همسايه پائين تر باشد ، حداكثر فاصله شمعها 5/2 متر مي باشد.
32. در پي كني هاي كم عمق در زمين هاي ماسه اي حدود زاويه شيب 30 تا 37 درصد مي باشد.
33. براي ايجاد مقاومت مناسب در طاق ضريس حداقل خيز قوس بايد 3 سانتيمتر باشد.
34. لوله هاي مانسمان سياه و بدون درز ، گاز رساني
35. در بتون ريزي ديوارها و سقفها ، صفحات قالبي فلزي مناسب ترند.
36. از اسكديپر براي خاكبرداري ، حمل ، تخليه و پخش مواد خاكي استفاده مي گردد.
37. اتصال ستون به فونداسيون به وسيله ستكا انجام مي گيرد.
38. براي لوله كشي فاضلاب يهتر است از لوله چدني استفاده گردد.
39. پر كردن دو يا سه لانه از تيرآهن لانه زنبوري در محل تكيه گاهها جهت ازدياد مقاومت برشي است.
40. بهترين و با استفاده ترين اتصالات در اسكلت فلزي از نظر استحكام و يك پارچگي اتصالات با جوش است.
41. ارتفاع كف داربست جهت اجراي طاق ضربي تا زير تيرآهن سقف برابر است با قدبنا+پنج سانتيمتر.
42. در ساختمانهاي مسكوني كوچك (يك يا دو طبقه) قطر داخلي لوله هاي گالوانيزه براي آب رساني بايد 2/1 اينچ باشد.
43. وجود سولفات سديم،پتاسيم و منيزيم محلول در آب پس از تركيب با آلومينات كلسيم و سنگ آهك موجود در سيمان سبب كم شدن مقاومت بتون مي گردد.
44. زمان نصب صفحات بيس پليت معمولا بايد 48 ساعت پس از بتون ريزي فونداسيون انجام شود.
45. براي ساخت بادبند بهتر است از نبشي ، تسمه ، ناوداني و ميلگرد استفاده گردد.
46. هدف از شناژبندي كلاف نمودن پي هاي بنا به يكديگر و مقاومت در برابر زلزله مي باشد.
47. سقفهاي كاذب معمولا حدود 30 تا 50 سانتيمتر پايين تر از سقف اصلي قرار مي گيرد.
48. قلاب انتهايي در ميلگردهاي يك پوتربتوني براي عامل پيوند بيشتر آرماتور در بتون مي باشد.
49. حد فاصل بين كف پنجره تا كف اطاق را دست انداز پنجره ميگويند.
50. در ساخت كفراژ ستونها ، قالب اصلي ستون بوسيله چوب چهارتراش مهار مي گردد.
51. طول پله عبارت است از جمع كف پله هاي حساب شده با احتساب يك كف پله بيشتر.
52. آجر جوش بيشتر در فونداسيون مورد استفاده قرار مي گيرد.
53. اثر زنگ زدگي در آهن با افزايش قليايت در فلز نسبت مستقيم دارد.
54. از امتيازات آجر لعابي صاف بودن سطوح آن ، زيبايي نما ، جلوگيري از نفوز آب مي باشد.
55. در كوره هاي آجرپزي بين خشتها صفحه كاغذي قرار مي دهند.
56. بهترين نمونه قطعات كششي ضلع تحتاني خرپاها مي باشد.
57. تيرهاي بتن آرمه، خاموتها(كمربندها) نيروي برشي را خنثي مي كنند.
58. چسبندگي بتون و فولاد بستگي به اينكه آرماتورهاي داخل بتون زنگ زده نباشد.
59. شيره يا كف بتون زماني رو مي زند كه توسط ويبره كردن هواي آزاد داخل بتون از آن خارج شده باشد.
60. آلوئك در اثر وجود دانه هاي سنگ آهن در خشت خام در آجرها پديدار مي گردد.
61. خشك كردن چوب به معني گرفتن شيره آن است.
62. لغاز به معني پيش آمدگي قسمتي از ديوار.
63. مقدار كربن در چدن بيشتر از سرب است.
64. لوله هاي آب توسط آهك خيلي زود پوسيده مي شود.
65. آجر سفيد و بهمني در نماي ساختمان بيشترين كاربرد را دارد.
66. آجر خوب آجري است كه در موقع ضربه زدن صداي زنگ بدهد.
67. لاريز يعني ادامه بعدي ديوار بصورت پله پله اتمام پذيرد.
68. كرم بندي هميشه قيل از شروع اندود كاري گچ و خاك انجام مي گيرد.
69. براي خم كردن ميلگرد تا قطر 12 ميليمتر از آچار استفاده مي گردد.
70. اسپريس يعني پاشيدن ماسه و سيمان روان و شل روي ديوار بتوني.
71. براي ديرگيري گچ ساختماني از پودر آهك شكفته استفاده مي گردد.
72. مشتو يعني ايجاد سوراخهائي در سطح خارجي ديوارها جهت ساختن داربست.
73. بتون معمولا پس از 28 روز حداكثر مقاومت خود را به دست مي آورد.
74. پيوند هلندي از اختلاط پيوندهاي كله راسته و بلوكي شكل مي گيرد.
75. وجود بند برشي در پيوند مقاومت ديوار را ضعيف مي كند.
76. كاملترين پيوند از نظر مقاومت در مقابل بارهاي فشاري وارده پيوند بلوكي مي باشد.
77. قپان كردن در اصطلاح يعني شاقولي نمودن نبش ديواره.
78. خط تراز در ساختمان براي اندازه برداريهاي بعدي و مكرر در ساختمان است.
79. ضخامت و قطر كرسي چيني در ساختمانها بيشتر از ديوارهاست.
80. پارتيشن ميتواند از جنس چوب ، پلاستيك و فايبرگلاس باشد.
81. از ديوارهاي محافظ براي تحمل بارهاي افقي و مايل استفاده مي شود.
82. ملات باتارد از مصالح ماسه ، سيمان و آهك ساخته مي شود.
83. مقدار عمق سطوح فونداسيونها از زمين طبيعي در همه مناطق يكسان نيست.
84. ملات ساروج از مصالح آهك ، خاكستر ، خاك رس ، لوئي و ماسه بادي ساخته مي شود.
85. ملات در ديوار چيني ساختمان حكم چسب را دارد.
86. ملات آبي اگر بعد از ساخته شدن از آب دور نگهداشته شود فاسد مي گردد.
87. در مجاورت عايقكاري (قيروگوني)از ملات ماسه سيمان استفاده مي شود.
88. براي ساخت ملات باتارد آب + سيمان 250+آهك 150+ ماسه
89. پيه دارو تركيبي از مصالح آهك ، خاك رس ، پنبه و پيه آب شده
90. ابعاد سرندهاي پايه دار 1 تا 5/1 عرض و طول 5/1 تا 2 متر .
91. معمولا براي كرم بندي ديوارهاي داخلي ساختمان(اطاقها) از ملات گچ و خاك استفاده مي شود.
92. طرز تهيه گچ دستي يا گچ تيز عبارت است از مقداري آب + گچ بااضافه مقداري سريش.
93. وجود نمك در ملات كاه گل موجب ميشود كه در آن گياه سبز نشود.
94. هنگام خودگيري حجم گچ 1 تا 5/1 درصد اضافه مي شود.
95. گچ كشته يعني گچ الك شده ورزداده + آب.
96. اندودهاي شيميايي در سال 1948 كشف شد كه تركيب آن پرليت ، پنبه نسوز مواد رنگي و ميكا مي باشد كه بعد از 8 ساعت خشك ميشوند و بعد از دو تا سه هفته استحكام نهايي را پيدا مي كنند و در مقابل گرما ، سرما و صدا عايق بسيار خوبي هستند.
97. سراميك بهترين عايق صوتي است ، زيرا سلولهاي هوايي بسته اي دارد كه ضخامت آن 6 تا 10 ميليمتر است.
98. آكوسيت نيز عايق خوبي براي صداست.
99. اندازه سرندهاي چشم بلبلي 5 ميليمتر است.
100. سرند سوراخ درشت به سرند ميليمتري مشهور است.
101. اندودهاي هوايي يعني اندودي كه در مقابل هوا خودگيري خود را انجام مي دهند.
102. تركيب اندود تگرگي يا ماهوئي پودر سفيد سنگ + سيمان رنگي +آب (در حالت شل) مي باشد.
103. وقتي با سنگ سمباده و آب روكار سيماني را مي شويند تا سنگهاي الوان خود را نشان دهند به اصطلاح آب ساب شده مي گويند.
104. كار شيشه گذاري در آب ساب و شسته انجام مي گيرد.
105. فرق اندود سقف با ديئار در فضاهاي بسته (مانند اطاق) اين است كه اندود سقف سبك و ديوارها معمولي مي باشد.
106. مهمترين عامل استفاده از اندود در سقف هاي چوبي محافظت از آتش سوزي مي باشد.
107. سقفهايي با تيرآهن معمولي طاق ضربي و بتني مسلح در درجه حرارت 400 تا 500 درجه تغيير شكل پيدا مي كنند.
108. ضخامت اندود گچ و خاك حدودا 2 سانتيمتر است.
109. توفال تخته 30 تا 40 سانتيمتري كه تراشيده و سبك است.
110. علت ترك اندود در سقفهاي چوبي افت تيرهاست.
111. سقف كاذب در مقابل گرما ، سرما ، رطوبت و صدا عايق خوبي به حساب مي آيد.
112. در زير سازي سقف جهت اجراي اندود در كنار دريا از ني بافته شده بيشتر استفاده مس شود.
113. توري گالوانيزه در نگهداري پشم شيشه در سقفهاي سبك ، سطح ديوارهاي قيراندود و سطح تيرآهنهاي سقف كاربرد دارد.
114. مصرف ميلگرد جهت اجراي زير سازي سقفهاي كاذب 9 عدد در هر متر مربع مي باشد.
115. موارد اصلي استفاده از سقفهاي كاذب بيشتر به منضور كم كردن ارتفاع ، عبور كانالها و لوله ها و زيبايي آن مي باشد كه شبكه آن حتما بايد تراز باشد.
116. بهتر است در سقفهاي بتوني ميله هاي نگهدارنده سقف كاذب قبل از بتون ريزي كار گذاشته شود.
117. در سقفهاي كاذب مرتبط با هواي آزاد(مانند بالكن) اندود گچ + موي گوساله و آهك استفاده مي شود.
118. شالوده در ساختمان يعني پي و فونداسيون.
119. ابعاد پي معمولا به وزن بنا و نيروي وارده ، نوع خاك و مقاومت زمين بستگي دارد.
120. در نما سازي سنگ ، معمولا ريشه سنگ حداقل 10 سانتيمتر باشد.
121. در فشارهاي كم براي ساخت فونداسيونهاي سنگي از ملات شفته آهك استفاده مي شود و براي ساخت فونداسيونهايي كه تحت بارهاي عظيم قرار مي گيرند از ملات ماسه سيمان استفاده مي شود.
122. در ساختمان فونداسيونهاي سنگي پر كردن سنگهاي شكسته را ميان ملات اصطلاحا پر كردن غوطه اي مي نامند.
123. پخش بار در فونداسيون سنگي تحت زاويه 45 درجه انجام مي گيرد.
124. در ساختمانهاي آجري يك طبقه براي احداث فونداسيون اگر از شفته آهكي استفاده شود اقتصادي تر است.
125. در پي هاي شفته اي براي ساختمانهاي يك تا سه طبقه 100 تا 150 كيلو گرم آهك در هر متر مكعب لازم است.
126. اصطلاح دو نم در شفته ريزي يعني تبخير آب و جذب در خاك.
127. معولا سنگ مصنوعي به بتن اطلاق مي شود.
128. زاويه پخش بار فنداسيون بتني نسبت به كناره ها در حدود 30 تا 45 درجه مي باشد.
129. بتن مكر براي پر كردن حجمها و مستوي كردن سطوح كاربرد دارد.
130. مهمترين عمل ويبراتور دانه بندي مي باشد.
131. معمولا بارگذاري در قطعات بتني بجز تاوه ها پس از هفت روز مجاز مي باشد.
132. از پي منفرد بيشتر در زمينهاي مقاوم استفاده مي شود.
133. بتون مسلح يعني بتن با فولاد.
134. از نظر شكل قالبندي براي فونداسيونها قالب مربع و مسطيل مقرون به سرفه مس باشد.
135. پي هاي نواري در عرض ديوارها و زير ستونها بكار مي رود و در صورتيكه فاصله پي ها كم باشد و با ديوار همسايه تلاقي نمايد پي نواري بيشترين كاربرد را دارد.
136. در آسمان خراشها ، معمولا از پي ژنرال فونداسيون استفاده مي شود و وقتي از اين نوع پي در سطحي بيش از سطح زير بنا استفاده شود زمين مقاوم و بارهاي وارده بيش از تحمل زمين است.
137. هرگا فاصله پي ها از هم كم بوده يا همديگر را بپوشند يا يك از پي ها در كنار زمين همسايه قرار گيرد از پي هاي مشترك استفاده مي شود.
138. اصطلاح ژوئن درز انبساط است.
139. ميتوان به جاي دو پي با بار مخالف از پي ذوزنقه اي استفاده كرد.
140. بهترين و مناسب ترين نوع پي در مناطق زلزله خيز پي راديه ژنرال است.
141. در اجراي شناژبندي جهت اتصال به فونداسيون معمولا شناژها از بالا و پايين همسطح هستند.
142. در كفراژبندي پي چهارگوش از نظر سرعت و اجرا اقتصادي تر است.
143. در عايق بندي از گوني استفاده مي كنيم ،زيرا از جابجايي قير جلوگيري مي كند و حكم آرماتور را دارد كه در پشت بام از جلو ناودان به بعد پهن مي شودكه در 2 لايه گوني انجام مي گيردكه گوني ها در لايه بعدي نسبت به لايه قبل با زاويه 90 درجه برروي هم قرار مي گيرند.
144. زير قيروگوني از اندود ملات ماسه سيمان استفاده مي شود كه بعضي از مهندسان در زير قير اندود ملات ماسه آهك استفاده مي كنند كه در اينصورت قيروگوني فاسد مي شود.
145. از قلوه سنگ (ماكادام) در طبقه هم كف مي توانيم بجاي عايق كاري استفاده كنيم كه ضخامت آن حدود 40-30 سانتيمتر خواهد بود.
146. اگر در عايقكاري ، قير بيش از حد معمول مصرف شود باعث مي شود قير در تابستان جابجا شود.
147. عايقكاري قيروگوني مي بايست از سر جانپناه حدودا 20 سانتيمتر پايينتر شروع شود و قيروگونيي كه روي جانپناه كشيده مي شود براي جلوگيري از نفوذ بارش با زاويه است.
148. سطح فونداسيون به اين دليل عايق مي شود كه از مكش آب توسط ملات ديوار چيني ها به بالا جلوگيري ميكند.
149. در عايقكاري عمودي روي ديوارهاي آجري بهتر است كه از اندود ماسه سيمان استفاده شود.
150. اصطلاح زهكشي يعني جمع كردن و هدايت آب ،كه فاصله آبروها در زهكشي بايد به حدي باشد كه به پي ها نفوذ نكند.
151. اگر توسط سفال زه كشي كنيم بايد حتما درز قطعات را با ملات پركنيم.
152. حداقل شيب لوله هاي زه كشي به سمت خوضچه 2 تا 4 درصد مي باشد.
153. حداقل شيب لوله هاي فاضلاب 2 درصد است.
154. براي جلوگيري از ورود بو به داخل ساختمان ، شترگلو را نصب مي كنند.
155. عليترين نوع لوله كشي فاضلاب از نوع چدني مي باشد كه با اين وجود در اكثر ساختمانها از لوله هاي سيماني استفاده مي شود كه ضعف اين لوله ها شكست در برابر فشارهاي ساختمان مي باشد.
156. سنگ چيني به سبك حصيري رجدار بيشتر در ديوار و نما سازي استفاده مي شود.
157. ضخامت سنگهاي كف پله و روي دست انداز پنجره 5/4 سانتيمتر مي باشد.
158. جهت اتصال سنگهاي نما به ديوار استفاده از ملات ماسه سيمان و قلاب مناسبتر مي باشد كه جنس قلابها از آهن گالوانيزه مي باشد.
159. سنگ مسني معمولا در روي و كنار كرسي چيني نصب مي شود و زواياي اين سنگ در نماسازي حتما بايستي گونياي كامل باشد.
160. در نما سازي طول سنگ تا 5 برابر ارتفاع آن مي تواند باشد.
161. معمولا 30 درصد از سنگهاي نما بايستي با ديوار پيوند داشته باشند كه حداقل گير سنگهاي نما سازي در داخل ديوار 10 سانتيمتر است.
162. در بنائي دودكشها باستي از مخلوطي از اجزاء آجر استفاده شود.
163. در علم ساختمان دانستن موقيعت محلي ، استقامت زمين ، مصالح موجود ، وضعيت آب و هوايي منطقه براي طراحي ساختمان الزامي مي باشد.
164. در طراحي ساختمان ابتدا استقامت زمين نسبت به ساير عوامل الويت دارد و لازم به ذكر مقاومت خاكهاي دستي همواره با زمين طبيعي جهت احداث بنا هرگز قابل بارگذاري نيست.
165. زمينهاي ماسهاي فقط بار يك طبقه از ساختمان را مي تواند تحمل كند.
166. هنگام تبخير آب از زير پي هاي ساختمان وضعيت رانش صورت مي گيرد.
167. زميني كه از شنهاي ريز و درشت و خاك تشكيل شده دج ناميده مي شود كه مقاومت فشاري زمينهاي دج 10-5/4 كيلوگرم بر سانتيمتر مربع مي باشد.
168. مطالعات بر روي خاك باعث مي گردد وضع فونداسيون ، ابعاد و شكل آن بتوانيم طراحي كنيم.
169. در صحرا براي آزمايش خاك از چكش و اسيد رقيق استفاده مي گردد.
170. سيسموگراف همان لرزه نگار است.
171. خاكي كه برنگ سياه قهوه اي باشد مقاومتش بسيار عالي است كه نفوذ آب در آنها كم و به سختي انجام مي گيرد.
172. سنداژيا گمانه زني همان ميله زدن در خاك و برداشت خاك از زمين مي باشد.
173. اوگر همان لوله حفاري است.
174. خاك چرب به رنگ سبز تيره و داراي سيليكات آلومينيوم آبدار است.
175. معيار چسبندگي خاك اين است درصد دانه هاي آن كوچكتر از 002/0 ميليمتر باشد.
176. اصطلاحا خاك مرغوب زد نامگذاري مي شود.
177. براي جلوگيري از ريزش بدنه و ادامه پي كني و همين طور جلوگيري از نشست احتمالي ساختمان همسايه و واژگوني آن و جلوگيري از خطرات جاني بايد ديوار همسايه را تنگ بست كه تحت زاويه 45 درجه انجام مي گيرد.
178. ديوار اطراف محل آسانسور معمولا ازمصالح بتون آرمه مي سازند.
179. پي سازي كف آسانسور معمولا 40/1 متر پايين تر از كفسازي است.
180. قديمي ترين وسيله ارتباط دو اختلاف سطح بواسطه شيب را اصطلاحا رامپ مي گويند كه حداكثر شيب مجاز آن 12 درصد مي باشد كه ات 5/2 درصد آن را ميتوان افزايش داد.
181. براي ساختن پله گردان بيشتر از مصالح بتون آرمه و آهن استفاده مي شود.
182. پله معلق همان پله يكسر گيردار است.
183. پله آزاد در ورودي ساختمان به حياط يا هال و نهار خوري استفاده مي شود.
184. پله هاي خارجي ساختمان حتي الامكان مي بايست آجدار باشد.
185. به فضاي موجود بين دو رديف پله چشم پله مي گويند.
186. فواصل پروفيل هاي جان پناه پله 12-7 سانتيمتر مي باشد.
187. شاخكهاي فلزي جتنپناه بهتر است كه از پهلو به تير آهن پله متصل شود.
188. سرگير يا حدفاصل بين دو رديف پله كه رويهم واقع مي شوند حداقل 2 متر مي باشد.
189. طول پله مساوي است با تعداد كف پله منهاي يك كف پله.
190. پيشاني پله به سنگ ارتفاع پله اطلاق مي شود.
191. براي جلوگيري از سرخوردن در پله لب پله ها را شيار و اجدار مي سازند و گاهي اوقات لاستيك مي كوبند
192. اتصال پله هاي بالا رونده به دال بتني (پاگرد) يه روي دال بتني متصل مي شوند ولي پله هاي پايين رونده در دال بتني بايستي به مقابل دال بتني وصل شوند.
193. اجراي جانپناه پله معمولا با مصالح چوبي زياتر مي باشد.
194. پله هايي كه مونتاژ مي شوند به پله هاي حلزوني معروف هستند.
195. از نظر ايمني اجراي پله فرار با مصالح بتني مناسبتر است.
196. تيرهاي پوشش دهنده بين دو ستون (روي پنجره ها و درب ها ) نعل درگاه نام دارد كه انتقال بار توسط آن يكنواخت و غي يكنواخت است.
197. گره سازي در چهار چوبهاي درب و پنجره و دكوراسيون بكار مي رود.
198. تحمل فشار توسط بتن و تحمل كشش توسط فولاد را به اصطلاح همگن بودن بتن و فولاد مي نامند.
199. بالشتك بتوني در زيرسري تيرآهن هاي سقف مصرف مي شود كه جنس آن مي تواند فلزي ، بتوني زير سري و بتوني مسلح باشد.
200. در اجراي تير ريزي سقف با تيرآهن ، مصرف بالشتك كلاف بتني و پليت مناسبتر است.
201. بالشتك هاي منفرد زيرسري ، حداقل ريشه اش از آكس تير ريزي سقف 25 سانتيمتر است.
202. اجراي مهار تير ريزي سقف با ميلگرد معمول تر مي باشد.
203. براي تراز كردن تير ريزي سقف بايد بوسيله سيمان همه در يك افق ترازي قرار گيرد.
204. طاق ضربي از نظر ضخامت به سه دسته تقسيم مي شودكه معمول ترين آن نيم آجره مي باشد كه مهمترين عامل مقاومت در طاق ضربي خيز قوس مناسب است.
205. در زمستان پس از دوغاب ريزي طاق ضربي ، بلافاصله بايستي كف سازي كامل روي سقف انجام شود.
206. اگر هوا باراني باشد پس از اتمام طاق ضربي نبايد دوغاب ريخت.
207. سقفهاي بتني قابليت فرم(شكل) گيري بهتري دارند.
208. وظيفه انسجام و انتقال نيروها در سقفهاي بتني بعهده آرماتور مي باشد.
209. اودكادر سقف هاي بتني به منظور خنثي كردن نيروي برشي بكار مي رود.
210. بطور نسبي عمل بتون ريزي بين دو تكيه گاه مي بايست حداكثر طي يك روز عملي شود.
211. از ويژگي هاي سقفهاي مجوف سبكي آن است كه در اين سقف ها آرماتور گذاري بصورت خرپا مي باشد.
212. تفاوت سقف هاي پيش فشرده با سقف هاي مجوف سفالي كشيده شدن آرماتورها مي باشد.
213. حداقل زمان بريدن ميلگردها در سقفهاي پيش تنيده معمولا 7 روز مي باشد.
214. نيروي كششي ذخيره شده در آرماتور سقفهاي پيش تنيده عامل خنثي كننده نيروي فشاري است.
215. در سقفهاي مجوف هنگامي از تيرهاي دوبل استفاده مي شود كه دهانه و طول تير زياد باشد.
216. قبل از ريختن پوشش بتون در اجراي تيرچه بلوكها ابتدا مي بايست سطح تيرچه و بلوك مرطوب شود.
217. اصطلاحا ميش گذاري در بتن مسلح آرماتورهاي شبكه نمره كم اطلاق مي گردد.
218. حداكثر فاصله دو تير در سقفهاي چوبي 50 سانتيمتر مي باشد.
219. معمولا زمان باز كردن قالبهاي مقعر در سقف هاي بتوني 5 روز مي باشد.
220. استفاده از قالبندي مقعر بتني در سقفهاي اسكلت فلزي و بتني معمولتر است.
221. كابلهاي برق در سقفهاي مقعر داخل لوله هاي فولادي تعبيه مي شود.
222. در ساختمان هايي كه بيشتر مورد تهديد آتش سوزي بهتر است نوع بنا بتني باشد.
223. در كارخانه هاي صنعتي معمولا از سقف اسپيس دكس استفاده مي شود.
224. اصطلاحا مفهوم سرسرا همان سقف نورگير است.
225. در شيشه خورهاي نورگير سقف براي فضاهاي وسيع از سپري استفاده ميشود زيرا از خمش در طول جلوگيري مي كند.
226. مهمترين مزيت سقفهاي كاذب آكوستيك بر ساقفهاي كاذب عايق در برابر صدا مي باشد.
227. مهمترين مزيت سقفهاي كاذب آلومينيومي عدم اكسيداسيون آن مي باشد.
228. روش جلوگيري از زنگ زدگي آرماتور در بتن اين است كه جرم آن را مي گيريم و داخل بتن قرار مي دهيم.
229. اتصال سقف كاذب در راستاي ديوارها باعث پيش گيري از جابجايي سقف و تركهاي موئين خواهد شد.
230. قرنيز يكطرفه آب را به يك سمت منتقل مي كند و هنگامي از قرنيز دو طرفه هنگامي استفاده مي شود كه دو طرف ديوار آزاد باشد.
231. قرنيز حتما بايد آبچكان داشته باشد كه آبچكان شياره زير قرنيز مي باشد.
232. قرنيزي كه توسط آجر چيده مي شود هره چيني مي نامند.
233. قرنيز پاي ديوارهاي داخلي به منظور جلوگيري از مكش آب توسط گچ و … و جلوگيري از ضربه ها و خراشها استفاده مي شود و حتما بايد آبچكان داشته باشد.